عوامل دایره گچی قفقازی در مهر-۱؛

دژاکام: نمایشم را به دندان کشیدم!

دژاکام: نمایشم را به دندان کشیدم!

به گزارش مجله سرگرمی، کارگردان نمایش دایره گچی قفقازی با تاکید بر شرایط نامطلوب تئاتر تجاری شده، خاطرنشان کرد که این اثر نمایشی را مانند بچه به دندان کشیده است تا بتواند روی صحنه برود و به اجرای خود ادامه دهد.


خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین مؤذن زاده-فریبرز دارایی؛ «شهر در آتش جنگ داخلی می سوزد. یک دختر خدمتکار از تمام چیز خود می گذرد تا از کودکی رهاشده محافظت کند، اما زمانیکه بالاخره صلح باردیگر برقرار می شود، مادر این کودک هم از راه می رسد تا پسرش را از دختر خدمتکار پس بگیرد. ماجرا به این سادگی ها پیش نمی رود. قرار می شود یک قاضی که شخصیت عجیب و طنزآمیزی دارد، مشخص نماید که پسرک در کنار چه کسی خواهد ماند. قاضی برای تعیین مادر حقیقی، دستور می دهد دایره ای گچی کشیده شود تا کودک را در آن قرار دهند. دو زنِ مدعی باید از دو سو بچه را بکشند تا مادر حقیقی مشخص شود و ….» ماجرای ذکر شده بخشی از کلیت نمایشنامه «دایره گچی قفقازی» اثر برتولت برشت نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و شاعر آلمانی است که همچون آثار مطرح این نویسنده فقید ادبیات نمایشی جهان بشمار می رود. در تئاتر جهان اجراهای گوناگونی از نمایش «دایره گچی قفقازی» برشت روی صحنه رفته است و تئاتر ایران هم در این میان بی نصیب نمانده است. یکی از مهم ترین اجراهایی که از این نمایشنامه برشت در ایران روی صحنه رفته، با کارگردانی زنده یاد حمید سمندریان بوده است. اینروزها امیر دژاکام از چهره های با سابقه کارگردانی و تدریس تئاتر هم با گروهی متشکل از هنرمندان شناخته شده و همینطور جوانان مستعد تئاتری، نمایشنامه «دایره گچی قفقازی» را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر برده است. به همین بهانه دژاکام به همراه رابعه اسکویی، سیاوش خیرابی، النا امیدی و نگار بابائی همچون بازیگران «دایره گچی قفقازی» با حضور در خبرگزاری مهر در رابطه با روند شکل گیری، تولید و اجرای این نمایش و همینطور دغدغه ای که هر کدام برای حضور و اجرای این اثر نمایشی داشتند، سخن گفتند.
در ذیل بخش اول این گفتگو آمده است: * شما سال ها تجربه کارگردانی متون مختلف ایرانی و خارجی را دارید و هم اکنون به سراغ نمایشنامه مطرح «دایره گچی قفقازی» برشت رفتید. پس از چند تجربه کار متون ایرانی چه دغدغه ای سبب شد که این نمایشنامه برشت را برای اجرا انتخاب کردید؟ ضرورت اجرای «دایره گچی قفقازی» در این دوران چه بود؟ وقتی به قصه «دایره گچی قفقازی» و مقاومت این آدم و کار درستی که انجام می دهد ولی هیچ کس از او حمایت و پشتیبانی نمی کند نگاه می نماییم، متوجه می شویم که سرگذشت بسیاری از ما در جامعه امروز است. در جامعه امروز هم هر کسی بخواهد کار درست را انجام دهد تنها می ماند و مخالفان بسیاری دارد امیر دژاکام: من در ابتدا نمایشنامه «احمد شمس» را برای اجرا تمرین کردم که سرگذشت یک دکترای کارگردانی و یک دکترای ادبیات فارسی است که از اوج عزت به حضیض ذلت می افتند. این ۲ شخصیت به دستفروشی، قالپاق دزدی و کیف قاپی رو می آورند و در راه زندگی شان ناخواسته با قتل رئیس یک باند بزرگ قاچاق مواجه می شوند. همه گمان می کنند که این ۲ نفر رئیس باند را به قتل رسانده اند؛ عده ای طرفدارشان و عده ای هم بر ضد شان می شوند. ما ۴ ماه این متن را تمرین کردیم. «احمد شمس» متن بسیار به روز و معاصری است اما شورای ارزشیابی و نظارت متن را نپذیرفت. بعد از یک سال نمایندگان شورا نزد من آمدند و گفتند که تولید و اجرای متن اشکالی ندارد این در حالیست که تمرین ها تعطیل شده بود و شور و حرارت تولید آن کار از بین رفته بود. در نتیجه تصمیم گرفتم «دایره گچی قفقازی» را روی صحنه ببرم. من از دوران دبیرستان متن های مختلف برشت نظیر «استثناء و قاعده» و «آنکه گفت آری آن که گفت نه» را کار کردم. برشت یک مارکسیست و سوسیالیست است و با عقاید ما سازگاری دارد، یادآور می شوم که برشت ماتریالیست نیست. «دایره گچی قفقازی» اساساً با تمام متن های برشت متفاوت می باشد. تنها حرف مارکسیستی وی در این نمایشنامه اینست که «زمین متعلق به کسی است که روی آن کار می کند». پیشتر «ننه دلاور» و «صعود مقاومت پذیر آرتورو اویی» را هم کار کردم که هر ۲ ضبط ویدئویی هم شد. «دایره گچی قفقازی» قصه امروز ما است. برشت در کارهای خود قهرمان ندارد ولی «گروشه» در «دایره گچی قفقازی» انرژی مثبت است و خیلی معمولی تبدیل به قهرمان می شود. وقتی به قصه «دایره گچی قفقازی» و مقاومت این آدم و کار درستی که انجام می دهد ولی هیچ کس از او حمایت و پشتیبانی نمی کند نگاه می نماییم، متوجه می شویم که سرگذشت بسیاری از ما در جامعه امروز است. در جامعه امروز هم هر کسی بخواهد کار درست را انجام دهد تنها می ماند و مخالفان بسیاری دارد. برشت در «دایره گچی قفقازی» شرافت یک آدم را در شرایط خیلی سخت می سنجد که از او بعید است چونکه اساساً برشت اومانیست نیست ولی در «دایره گچی قفقازی» هست و «گروشه» قهرمان است. * در «دایره گچی قفقازی» ۲ زن مدعی این هستند که مادر بچه هستند؛ «گروشه» که بچه را بزرگ کرده و زن آباشویلی (زن حاکم) بعنوان مادر اصلی بچه که او را رها کرده بود. جدا از مساله قهرمان پروری «گروشه» در «دایره گچی قفقازی»، مساله عدالت در این اثر است. برشت در این نمایش تاکید ویژه ای روی عدالت دارد اما در اجرای شما تاکید بیشتر روی رنج آدمی است که از داشته خود محافظت کند و مسیری که «گروشه» برای بلوغ طی می کند. نظر شما این بوده است که تم اصلی نمایش روی «گروشه» و اتفاقی که برایش رخ می دهد متمرکز باشد یا عدالت؟
دژاکام: در سراسر جهان اگر مشخص شود که والدین حائز شرایط حضانت بچه نیستند مطابق قانون حضانت از آنها گرفته می شود. آباشویلی چنین حقی را ندارد چونکه بچه خویش را رها کرده و فرار می کند. ۵ سال بعد به سبب این که متوجه می شود فرزندش بعنوان وارث شناخته می شود به سراغ او می رود. در نتیجه آباشویلی سلامت روحی و روانی برای حضانت فرزند خویش را ندارد. این مورد از نظر قوانین الهی و عرف اجتماعی این چنین است. تئاتر تجاری جایگاه محترمی دارد ولی نمی توان سالن دولتی را به اجرای تئاتر تجاری اختصاص داد. در شهر های دیگر ایران آیا میتوان تئاتر تجاری کار کرد؟ در تهران چند گروه می توانند کار تجاری تولید و اجرا کند؟ فقط تعداد محدودی کارگردان و هنرمند هستند که تئاترهای تجاری تولید و اجرا می کنند. این سرگذشت من است که در این شرایط باید بایستم و البته موفق هم شده ام نکته جالب اینست که همیشه کارگردان ها با قهرمان آثارشان همذات پنداری می کنند و من در «دایره گچی قفقازی» با «گروشه» همذات پنداری می کنم؛ «گروشه» من هستم که «دایره گچی قفقازی» را به مانند بچه به دندان گرفته ام و پیش می برم و از تمام طرف تیر و ترکش به سمتم می آید، انگار نه انگار که من یک کارگردان هنرمند در این مملکت هستم. چونکه یک گردش تجاری شکل گرفته که برخی فقط می گویند فلان مقدار سرمایه می آورم و فلان مقدار سود می برم. این وضعیت سبب شده تا محمد رحمانیان، حسین کیانی، نادر برهانی مرند، همایون غنی زاده و هنرمندانی که جریان تئاتر کشور هستند نباشند و نام هایی که فی البداهه متولد شده اند وارد سالن های بزرگ تئاتر شوند و چند ده میلیارد فروش کنند. شاید بعضی مرعوب این رقم ها بشوند ولی ایمان مرعوب رقم نمی گردد. درسی که حمید سمندریان به من داد فراموش نمی کنم، گفت «شریف باش، اگر می خواهی تئاتر کار کنی حق نداری شرافت نداشته باشی، حق نداری دروغ گو باشی اگر می خواهی تئاتر کار کنی»، سمندریان، ناظرزاده، زرین کوب و دیگر بزرگان این حرف ها را به ما گفتند. آدم های بزرگی که با ما حرف زدند همگی گفتند که هنر به انسان پاسخ می دهد و احتیاج به زیبایی را برطرف می کند. تئاتر تجاری جایگاه محترمی دارد ولی نمی توان سالن دولتی را به اجرای تئاتر تجاری اختصاص داد. در شهر های دیگر ایران آیا میتوان تئاتر تجاری کار کرد؟ در تهران چند گروه می توانند کار تجاری تولید و اجرا کند؟ فقط تعداد محدودی کارگردان و هنرمند هستند که تئاترهای تجاری تولید و اجرا می کنند. این سرگذشت من است که در این شرایط باید بایستم و البته موفق هم شده ام. تمام تماشاگرانی که تا امروز «دایره گچی قفقازی» را دیده اند با اثر ارتباط کامل برقرار کرده اند و با عشق گروه را تشویق می کنند. استقامتی که «گروشه» دارد تمثیلی از استقامتی است که من در زمینه تئاتر داشته ام و موفق شده ام. سرم را بالا می گیرم، مهم نیست کسانیکه دیدگاه دیگری دارند مخالف من باشند. این که کسی مخالف دیدگاه هنری من باشد ایرادی ندارد، این که کسانی هم در دیدگاه سیاسی مخالف من باشند اشکالی ندارد ولی آن هایی که هجمه ایجاد می کنند همیشه بوده و هستند و من فقط کار خودم را انجام می دهم. * شما در آثار خودتان توجه ویژه ای به حضور بازیگران جوان داشته اید. توجه به جوان ها با شرایط فعلی تئاتر ایران در نمایش «دایره گچی قفقازی» هم نمود پیدا کرده است. در رابطه با دغدغه همکاری خود با جوانان تئاتری بگویید. دژاکام: النا امیدی و نگار بابائی ۲ بازیگری هستند که روی صحنه توانایی خویش را به شما نشان می دهند و نیازی ندارند من در رابطه با توانایی شان صحبت کنم. این ۲ بازیگر در ۶ ماه تمرین حتی یک جلسه هم غیبت و تأخیر نداشتند. در شرایطی قرار گرفتند که به آنها گفتم نقش ها برای شما نیست مگر این که تلاش کنید تا نقش ها را بگیرید و تلاش کردند و نقش ها را از آن خود کردند.
* یعنی نمی دانستند که مقرر است این نقش ها (گروشه و راوی) را در «دایره گچی قفقازی» ایفا کنند؟ دژاکام: نه واقعاً. برخی بازیگران هستند که شرط می گذارند و می گویند که فقط زمان محدودی در تمرین ها حضور پیدا می کنند اما این ۲ جوان بازیگر طی ۶ ماه تمرین لایه به لایه به نقش رسیدند. نمی توان انکار کرد که برخی برای فروش گیشه به سراغ بازیگران چهره می روند. من هر چهره ای را جای این ۲ بازیگر نمایش قرار می دادم نقش را نصفه اجرا می کرد چون به شکل مستمر در تمرین ها حضور پیدا نمی کرد و وقت کافی برای رسیدن به نقش نمی گذاشت. این ۲ جوان تمام عشق و زندگی خویش را صرف نقش کردند. کامبیز دیرباز، رضا ایرانمنش، بهناز جعفری و خیلی از بازیگران مطرح دیگر هم همسن النا امیدی و نگار بابایی بودند که معرفی گشتند. النا امیدی: آقای دژاکام همیشه به ما لطف داشتند، درست است که خیلی جاها گریه ما را درآوردند اما مانند یک پدر حامی ما هستند. تحصیل کرده تئاتر هستم اما در کلاس های آموزشی آقای دژاکام بازیگری را به معنای واقعی آموختم. اگر در زمینه بازیگری به شکل جدی قدم برداشتم و تمام تلاش خویش را انجام می دهم به خاطر آموزش های آقای دژاکام است. همیشه آرزو دارم اگر روزی به جایگاهی که چهره ها قرار دارند برسم فراموش نکنم از کجا شروع کردم. از ابتدای خرداد تمرین ها را شروع کردیم. در اوایل تیر آقای دژاکام به من اظهار داشت که رزرو نقش «گروشه» هستم و تا آن زمان که بازیگر چهره بیاید در تمرین ها نقش «گروشه» را بر عهده داشته باشم. طبیعی است که به علل مختلف همچون فروش و همینطور تسلط یک بازیگر حرفه ای بر نقش، اعتماد کردن تهیه کننده و آقای دژاکام بعنوان کارگردان به یک بازیگر جوان نوپا ریسک بود. پذیرفتم که در تمرین ها «گروشه» را بازی کنم ولی پس از چند هفته متوجه شدم که نقش در وجودم رسوخ کرده و درحال وابسته شدن به نقش هستم، به همین خاطر از آقای دژاکام درخواست کردم اگر رزرو هستم لطفاً سریع تر بازیگر مدنظر را انتخاب کنند. آقای دژاکام به من اظهار داشت که این وظیفه من است که تا حضور بازیگر چهره، در تمرین ها «گروشه» را بازی کنم تا تمرین گروه به درستی پیش برود و بعد نقش کوچکی در نمایش به من خواهد داد. هر روز منتظر تمرین روی صحنه سالن اصلی بودم و تمام تلاش خویش را کردم که نقش «گروشه» را در تمرین ها با تمام وجودم بازی کنم. هفته اول مهر بود که آقای سیاوش خیرابی هم آمد و چند جلسه با او تمرین کردم. چند نفر کاندیدای نقش «گروشه» هم بودند که بهر دلیلی حضورشان قطعی نشد و بعد از آن آقای دژاکام اعلام نمود که النا امیدی نقش «گروشه» را بازی می کند. آقای دژاکام اظهار داشت که به من اعتماد می کند و مطمئن است که از پس نقش بر می آیم. در چندین نمایش به ایفای نقش پرداختم ولی حتما تا آخر عمر فراموش نمی کنم که در ۲۵ سالگی نقش بزرگ و سنگینی را به لطف آقای امیر دژاکام روی صحنه اصلی مجموعه تئاتر شهر ایفا کردم.
دژاکام: حقیقت اینست که النا امیدی نقش را از آن خود کرد و هیچ لطفی از جانب من در بین نبود. النا امیدی شرافتمندانه جنگید و ایستاد. نگار بابایی: من کوچک ترین عضو گروه نمایش «دایره گچی قفقازی» هستم و خیلی خوشحالم که زیر نظر آقای دژاکام کار می کنم. خوشبختانه از همان نخستین تجربه های تئاتری ام در لاهیجان همیشه نقش اصلی یا محوری را ایفا می کردم و این ناخودآگاه توقع ام را در تئاتر بالا برده بود. اما طی ۲ سالی که بعنوان شاگرد زیرنظر آقای دژاکام هستم، وقتی شنیدم که قصد اجرای اثری نمایشی را دارند برای مهم بود فقط در این کار با هر نقشی که ایشان صلاح بداند حضور داشته باشم. چندین نقش کوچک را اتود کردم اما بیش تر از این که غصه بازی خویش را بخورم، برای النا امیدی غصه می خوردم چونکه شاهد بودم که نقش چالش برانگیزی را بر عهده داشت. غیر از آقای دژاکام عزیزان دیگری نظیر خانم رابعه اسکویی، سیاوش خیرابی، حمیدرضا فلاحی، احمد داودی، به من خیلی کمک کردند. خدا را شکر هم اکنون هم آقای دژاکام از ما راضی هستند و هم مخاطبان با بازخوردهایی که دارند رضایت خویش را نشان می دهند. * حضور در آموزشگاه آقای امیر دژاکام جای درستی برای یادگیری بازیگری است چونکه اینروزها شاهد شکل گیری یا فعالیت آموزشگاه هایی هستیم که فقط به دنبال دریافت پول با عرضه وعده های واهی هستند. بابایی: یک روز آقای دژاکام در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به ما گفت فکر نکنید پیمودن چندین پله و رسیدن روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر کار آسانی است، برای من این رسیدن ۴۰ سال طول کشید. پس از ۱۳ سال کار کردن این افتخار نصیب من شد که روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر به ایفای نقش بپردازم. دژاکام: تک تک بچه هایی که در «دایره گچی قفقازی» حضور دارند چندین بار چندین نقش را ایفا کردند. مدام نقش ها را جابه جا می کردم چونکه باید آنها را محک می زدم تا در بهترین جای ممکن در نمایش قرار بگیرند. ادامه دارد...


منبع:

1403/08/30
09:43:11
5.0 / 5
19
تگهای خبر: اجرا , بازی , تئاتر , تولید
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۵
NewsFun
newsfun.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مجله سرگرمی محفوظ است

مجله سرگرمی

سرگرمی و طنز