ایمان قیاسی از برنامه های آینده و شباهت اجرا به علیخانی گفت می پرسند چرا همدیگر را لایک نمی کنید!

ایمان قیاسی از برنامه های آینده و شباهت اجرا به علیخانی گفت می پرسند چرا همدیگر را لایک نمی کنید!

مجله سرگرمی: به گزارش مجله سرگرمی، ایمان قیاسی مجری تلویزیون از ساخت برنامه های مورد علاقه اش و همینطور انتقاد به او برای شباهت اجرایش به احسان علیخانی گفت.


خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه موذن: ایمان قیاسی همچون مجریانی است که در سالیان اخیر حضورش در تلویزیون پررنگ تر شده است. او به عنوان مجری و گزارشگر پشت صحنه «عصر جدید» برای مخاطب شناخته شد و پس از آن به تدریج اجرای برنامه ها را هم بصورت مستقل به عهده گرفت که همچون آنها می توان به برنامه های مناسبتی شبکه سه و همین طور مسابقه «قهرمان» اشاره نمود که تا حالا ۲ فصل آن از شبکه سه سیما پخش شده است. قیاسی در گفتگوی مشروحی که با خبرنگار مهر داشت درباره ی برنامه «قهرمان»، ویژه برنامه شب یلدای شبکه سه و حواشی آن و همین طور مدل اجرای خود که هر بار با احسان علیخانی مقایسه می شود سخن گفت. قیاسی بدون این که گاردی داشته باشد یا دلخور شود به انتقادهایی که نسبت به او مطرح می شود، پاسخ داد. او همین طور مطرح کرد که علاقمند است فارغ از اجرا بیشتر وارد برنامه سازی و کارگردانی یک برنامه تلویزیونی شود. مشروح این گفتگو را در زیر می خوانید: *اجرای مسابقه ورزشی «قهرمان» و برنامه مناسبتی شب های یلدا از اجراهای اخیر شما در تلویزیون بود. قرار نیست این مسابقه ادامه پیدا کند و فصل جدیدش را اجرا کنید؟ تصمیم دارم به تدریج به حوزه تولید برنامه و برنامه سازی وارد شوم و در صورت امکان، تهیه کنندگی را بر عهده بگیرم. حتی اگر خودم اجرای برنامه را انجام ندهم، درحقیقت علاقه مندم برنامه ای تولید کنم که خودم مجری آن نباشم تا بهتر هم روی فرم و هم محتوا تسلط داشته باشم. *خیلی از مجری ها اتفاقاً ترجیح می دهند هم اجرا کنند و هم خودشان تهیه کننده باشند تا بهتر نظراتشان را روی آنتن اعمال کنند. خیر من برعکس هستم. دوست دارم از بیرون یک نفر دیگر را کنترل کنم چون جذابیت کارگردانی برایم بیش از اجرای برنامه است تا این که خود من جلو دوربین باشم. در برنامه سازی هم دیدگاهم فضای اجتماعی است و دوست دارم گره های فرهنگی و اجتماعی را باز کنم. خرده فرهنگ هایی وارد زندگی معاصر ما شده است که شاید منبع و ماهیت آنها را نمی دانیم؛ این موضوعات نیازمند مطالعه جامع و مفصل است. امیدوار هستم بتوانم برنامه ای تولید کنم که مورد پسند مخاطب باشد، شعاری یا نصیحت گونه نباشد، چونکه گوش مخاطبان دیگر از این نوع برنامه های شعاری و نصیحت پر است. * می توان ساختار شکن بود در تلویزیون این روزها؟ بله حتما همان «قهرمان» که نام بردید از نظر برنامه سازی کار مهمی بود و قهرمانانی از کشورهای دنیا به ایران آمدند. حتما مهمست که قهرمانانی از کشورهای ایتالیا، آلمان و یا کاپیتان ملی تیم لهستان … به ایران بیایند. آیا ما قبل از این رسانه را باز می کردیم و بامداد به بامداد عده ای از قهرمانان کشورهای مختلف در شبکه ها بوده اند؟ چطور این کاری که ما کرده ایم عجیب نیست؟ بطورکامل ساختارشکنانه است. اما این که به عنوان رسانه تصویری یا رسانه های مکتوب به حضور این افراد و خروجی برنامه اهمیت نمی دهیم یک حرف دیگر است. *به نظرم یک نکته مقایسه این برنامه با مشابه خارجی آنست که از هیجان بالاتری برخوردار بود و انتظار میرفت این برنامه در ایران هم هیجان انگیز و کنجکاوبرانگیز باشد. به هر حال ما درحال آزمون و خطا هستیم. وقتی می گویم کاپیتان تیم ملی لهستان آمده، این جمله یعنی آنها تیمی دارند که در سطح جهانی رقابت می کند و تیم شان کاپیتان دارد. ما حدود ۲ سال است که روی این مساله کار می نماییم. برای برنامه ای با عمر تنها ۲ سال، به نظرم این فعالیت بسیار هیجان انگیز و جذاب است، هرچند که خودم تولیدکننده آن نیستم و تنها میزبانی را بر عهده دارم. انتظار این که در فصل دوم بتوانیم با برنامه هایی که ۱۷ یا ۱۸ فصل ادامه داشته است رقابت نماییم، اشتباه است، اما باید به یاد داشته باشیم که در مقیاس جهانی، این نوع برنامه ها میلیونها طرفدار دارند. ما ممکنست در تبلیغ این اتفاق و برنامه کم کاری کرده باشیم و باید به معرفی ورزشکاران خارجی که به اینجا آمدند و معرفی این رشته ورزشی جدید بپردازیم. این برنامه نوپاست و اگر مدیران و مخاطبان کمی صبر داشته باشند، می توانیم در فصول آینده در مکانی بطور مثال مانند کیش، برنامه هایی برگزار نماییم که مشابه برنامه های بین المللی باشد. ما حال درحال اجرای این برنامه در سوله ای به مساحت ۶۰۰۰ متر هستیم و مهمانانی که از خارج از ایران به دکور می آمدند موجب حیرتشان شده بود و باور نمی کردند ما چنین تجهیزاتی داشته باشیم، خوشبختانه اولین قدم ما در میان المللی شدن این برنامه موفقیت آمیز بود. در برنامه «یلدای مادرانه» خطی را پیش گرفتم که ۳۰ هزار فرزند که با مادرانشان قهر بودند، بوسیله این برنامه با مادرانشان آشتی کردند و برای من نامه نوشتند، ایمیل زدند و تشکر کردند. ممکنست برخی خوششان بیاید یا نیاید، اما برای من اهمیتی ندارد. من رسالتی دارم و نمی توانم برمبنای سلیقه دیگران اجرا کنمبرای برنامه سازی هم ایده های مختلفی دارم، دوست دارم در برنامه سازی حرف جدیدی بزنم. ارتباط من با دهه های هشتاد و نود نزدیک است، خصوصاً بواسطه برنامه «قهرمان» و علاقه زیادی که به آن نشان دادند ارتباط بیشتری شکل گرفت. این نوجوانان دنیای عجیبی دارند و ما در رسانه ها محیطی برای این نسل نداریم و تا به امروز تعریفی برای آنها در برنامه های تلویزیونی وجود نداشته است. *خوب است که خود شما به صراحت می گویید در رسانه به این قشر بها داده نمی شود چون وقتی این نقد به برنامه ها وارد می شود که زبان نسل جدید را نمی دانند و برایشان محتوایی ندارند بهشان بر می خورد و هیچ نقدی را برنمی تابند. الان کمی دشوار است بتوانید همه سلایق را دریابید. زمانی بود که یک سریال می توانست خیابان های تهران را خلوت کند، اما حال اوضاع تغییر کرده است و باید بطور متفاوتی عمل نماییم. به رسانه هم باید حق داد که از این همه تنوع و اتفاق و سلیقه گیج شود. زمانی که سریال هایی مانند «سال های دور از خانه» با کاراکتر اوشین پخش می شد، واقعا تهران خلوت می شد. حتی تا دهه های ۸۰ سریال های ایرانی موفق مانند «میوه ممنوعه» و دیگر سریال های ماه رمضان نیز مخاطب را پای تلویزیون نگه می داشت. حتی فصل های مختلف «پایتخت» هم موفق بوده است اما این که اجزای جامعه را از هم جدا نماییم و بگوییم این برنامه را برای این طیف می سازیم یا فلان برنامه برای آن طیف است، این کار غلط است. رسانه باید به ایدئولوژی خود پایبند باشد. اگر این گونه نباشد، کمی عقب مانده، ضعیف و بی کیفیت می شود. البته امروزه کم و بیش پلت فرم ها و حتی شبکه های مختلف تلویزیونی هر کدام با نگاهی پیش می روند. بطورمثال شبکه خبر فقط به ارائه اخبار می پردازد و البته افرادی هستند که از بامداد تا لحظه خوابیدن فقط شبکه خبر تماشا می کنند. اگر به یک دهه نودی بگویید، اصلاً باور نمی نماید. اما من خانمی را می شناسم که بامداد شبکه خبر را روشن می کند و شب آنرا خاموش می کند. *نکته ای درباره ی حرف جدید گفتید و ممکنست این سوال پیش بیاید که چرا همین حرف های جدید را در تریبون هایی که داشته اید بطورمثال در برنامه شب یلدا بیان نکرده اید؟ من خیلی حرف های جدید زدم و باید با دقت بیشتر دیده شود. *چه محتوای جدیدی؟ ببینید من اجرایم را انجام می دهم و مخاطب را آزاد می گذارم در آن چه که برداشت می کند. *چرا پس به نظر حرف جدیدی مطرح نشد؟ شاید فرم جدیدی نداشته است. با اینحال من خیلی حرف های جدید درباره ی خانواده، فرهنگ، تربیت و … بیان کردم. *و این حرف ها به نظر شما قبل از این گفته نشده بود؟ خیر این مدلی که بیان کردیم گفته نشده بود. «تأثیرگذار بودن» با فقط «گفتن» سخنی متفاوت می باشد. *این تاثیرگذاری می تواند به اشک گرفتن از مخاطب یا حتی میهمان روی آنتن هم ارتباط داشته باشد؟ شاید یک جایی اشک هم این اتفاق را رقم بزند. *حتی در شب یلدا؟ بله چه اشکالی دارد؟ این اشک چند ثانیه از ۶ ساعت برنامه بود؟ در برنامه «یلدای مادرانه» خطی را پیش گرفتم که ۳۰ هزار فرزند که با مادرانشان قهر بودند، بوسیله این برنامه با مادرانشان آشتی کردند و برای من نامه نوشتند، ایمیل زدند و تشکر کردند. ممکنست برخی خوششان بیاید یا نیاید، اما برای من اهمیتی ندارد. من رسالتی دارم و نمی توانم برمبنای سلیقه دیگران اجرا کنم. من نکته ای در ذهن دارم که باید از آن آنتن محافظت کنم. خروجی اش هم ۳۰ هزار آشتی است. حالا همان رسانه ممکنست در برنامه ای بگوید: «اصلاً هیچ بچه ای در ایران با مادرش قهر نمی کند یا بی احترامی نمی کند.» اما بدترین دوران زندگی ماست که بچه ها بیشترین بی احترامی را به مادرانشان می کنند و من اینها را به صراحت می گویم. بگذارید خیالتان را راحت کنم، سقف برنامه سازی در ایران احسان علیخانی است و واقعا پس از او شخص دیگری وجود ندارد، مگر این که یک اتفاق جدید خلق شود. سقف برنامه سازی را احسان تعیین کرده است. این که من شبیه علیخانی هستم، بدین سبب است که من ۲۰ سال در کنار او بوده اماتفاقاً ما کوشیدیم دلقک بازی و شوخی و طنازی هم داشته باشیم اما نمی توانم از آنتن بگذرم و این حرف ها را نزنم و این حتما برای رسانه حرف جدیدی است. من تمام بار برنامه ام را از آن چهار شب برداشتم و ۳۰ هزار بچه را در سراسر ایران با مادرانشان آشتی دادم. فرزندانی که تنشان لرزید و با همان اشکی که ما ریختیم، این اتفاق رخ داد. آمار مکتوب نشان دهنده این ارتباط است. من در این مورد، با جان و دل آماده ام که حتی فحش هم بشنوم که چرا در شب یلدا اشک مردم را در می آورید. آن اشک درآوردن یک دقیقه است اما تأثیرش هزاران دقیقه است. *شما هنوز با احسان علیخانی مقایسه می شوید از طراحی دکور تا اجرای برنامه و جشن هایی که در تلویزیون برگزار کرده است. بگذارید خیالتان را راحت کنم، سقف برنامه سازی در ایران احسان علیخانی است و واقعا پس از او شخص دیگری وجود ندارد، مگر این که یک اتفاق جدید خلق شود. سقف برنامه سازی را احسان تعیین کرده است. این که من شبیه علیخانی هستم، بدین سبب است که من ۲۰ سال در کنار او بوده ام. من از علیخانی یاد گرفتم و این مساله ناخواسته برای من اتفاق افتاده است. *بالاخره مخاطب انتظار دارد زمانی هم از زیر این سایه بیرون بیایید. مثل علیخانی که شاید زمانی با فرزاد حسنی یا رضا رشیدپور مقایسه می شد که آنها هم زمانی با محمود شهریاری مقایسه می شدند. حتما این اتفاق خواهد افتاد. برای من ناخواسته این اتفاق رخ داده است. من ۱۹ ساله بودم که با احسان شروع کردم، او هم یک سال از من بزرگ تر است و سال ۸۶ با هم شروع کردیم. من پیش از این که بخواهم با او همکاری کنم، با او دوست بودم. این دوستی موجب شد که من به او نزدیک شوم و بواسطه آن، این ارتباط شکل بگیرد. به هر حال اگر بگویند ایمان قیاسی شبیه احسان علیخانی اجرا می کند، اگر من شبیه احسان اجرا کنم، واقعا بی نظیر است. من دست همه آنها را می بوسم و از آنها تشکر می کنم که من را در آن سطح و لول می بینند. نه فقط مشکلی ندارم، بلکه خوشحالم و فکر نمی کردم که کمکی هم از او گرفته ام. *چالشی هم داشته اید در این سال ها که روی آنتن نبوده است یا از او کمکی می گیرید؟ من همیشه اول از احسان رخصت و اجازه می گیرم تا روی آنتن بروم. خودش می تواند شهادت دهد. حالا بعضی می گویند چرا فالو نمی کنی یا پست هایش را لایک نمی کنی، اما زندگی خیلی جدی تر از فالو و لایک است. حداقل هنوز برای من و احسان، این ۲ مقوله از هم جدا هستند. من حتما از احسان مشورت می گیرم، بطورمثال می گوید: «مراقب باش، اطلاعاتت را نسبت به میهمان ها بیشتر کن و از زوایای مختلف به میهمان ها و موضوع نگاه کن.» او مانند یک استاد مشاوره می دهد و راهنمایی می کند، و من از او بسیار ممنونم. *خیلی ها نسبت به تلویزیون این نقد را دارند و می گویند که اگر احسان علیخانی، طراحی دکورش، میهمان هایش و اجرایش خوب است، چرا خودش روی آنتن نیست؟ چرا یک نسخه دیگر از احسان علیخانی وجود دارد؟ یا بطورمثال اگر رامبد جوان و برنامه هایی مثل «خندوانه» خوب هستند، چرا خودش نیست و چرا کپی های اینها وجود دارد؟ نقد درستی است، آدم ها باید خودشان باشند و کار خودشان را انجام دهند، بدل یا مدل دست چندم افراد به درد نمی خورد و این نقد وارد است. اگر هدف تلویزیون این است که چنین کاری انجام دهد این نقد درست است اما فکر نمی کنم تلویزیون چنین هدفی داشته باشد. به قول شما، زمانی می رسد که آدم دستش خالی است و می خواهد برنامه ای بسازد. ممکنست از چهار یا پنج جوان استفاده نماید، و من هم با این مساله مشکلی ندارم. حتما باید این اتفاق بیفتد. رسانه باید مولد چهره های جدید باشد، چیزی که در این سال ها نبوده است. هر آدمی که الان می بینید، قبلاً هم وجود داشته، فقط الان کمی پررنگ تر یا جدی تر شده است. چرا الان افراد جدید ساخته نمی شود که اگر ۱۰ سال دیگر قرار شد یکی قهر کند یا هر اتفاقی بیفتد، آن آدم را داشته باشیم؟ این وظیفه رسانه است، خصوصاً تلویزیون، که این تولید را داشته باشد و همیشه چهره های خاص خودش را پرورش دهد. شاید روزی یک نفر نخواهد کار کند و بخواهد زمینه کاری اش را تغییر دهد، بطورمثال از تلویزیون به سینما برود. در این صورت تلویزیون چه باید بکند؟ البته برعکس این مساله هم اتفاق می افتد، بطورمثال از سینما به تلویزیون می آیند. این رفت و آمد طبیعی است و حتی یک افتخار شمرده می شود. *چقدر ممکنست به خود شما این نقد را مطرح کرده باشند که چرا بجای احسان علیخانی هستید و یا در فضای مجازی ناسزا گفته باشند؟ من خیلی ناسزا نشنیده ام البته لطف خدا بوده است. شاید دلیلش هم این است که من زندگی خودم را می کنم و موضع خاصی نسبت به مسائل ندارم. تنها در جاهایی که لازم هستم حضور دارم و بیش از حد اظهار نظرهای بی مورد نمی کنم. درباره ی عناوینی که به آنها تسلط ندارم، صحبت نمی کنم. ما بعضی اوقات احساس می نماییم به سبب این که چهره شناخته شده ای داریم، می توانیم در هر زمینه ای که دلمان می خواهد، اظهار نظر نماییم، در صورتیکه به واقع در مطالبی مانند سیاست، اقتصاد، مسکن، طلاق و غیره تخصصی ندارم. من چه اطلاعاتی دارم که باید درباره ی این مسائل صحبت کنم؟ یا چه تحصیلاتی دارم که بتوانم اطلاعات دقیقی در این مورد ارائه دهم؟ من نه فقط در حوزه های سیاسی اطلاعی ندارم، بلکه در موارد دیگر هم صلاحیت اظهارنظر ندارم. حتی در برنامه ام خبری اعلام نمی کنم، بطورمثال نمی گویم روز گذشته در فلان مکان چه اتفاقی افتاده است. نمی توانم این کار را برمبنای فضای مجازی و رسانه های اجتماعی مثل اینستاگرام و تلگرام انجام دهم و حرفی بزنم که منابع آنها غیررسمی هستند. فکر می کنم ما به تدریج اینطور آدم های خطرناکی می شویم و من نمی خواهم اینطور باشم. خدا را شکر انتقادات به من همین است که بطورمثال چرا در شب یلدا احساساتی می شوم یا چرا شبیه احسان علیخانی هستم! اما حتما هیچگاه نمی شنوید که گفته شود چرا ایمان قیاسی درباره ی فلان موضوع یا فلان شخص اینطور حرف زد؟ نه الان نه در آینده چون رویکردم این نیست. *در برنامه شب یلدا چه شد که ترانه مهران مدیری و علی زندوکیلی پخش نشد؟ هرچند سوال مربوط به تهیه کننده است اما حدس زدم شما هم در جریان ماجرا باشید. من واقعا اطلاعی ندارم اما فکر می کنم یک بحث مدیریتی اتفاق افتاده و در حد پشت صحنه و اینها نبود. این ترانه تیتراژ برنامه ما بود که تا شب پیش از برنامه قرار بود پخش شود اما یکباره منتفی شد.

1403/10/30
10:33:34
5.0 / 5
255
تگهای خبر: آزمون , اجرا , بازی , تخصص
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۲
NewsFun
newsfun.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مجله سرگرمی محفوظ است

مجله سرگرمی

سرگرمی و طنز