داستان مردی که مغزش را به یک آرمادیلو پیوند زد!
مجله سرگرمی: محمدرضا یاری کیا کارگردان فیلم کوتاه آرمادیلو با اشاره به فضای فانتزی این فیلم اظهار داشت که آرمادیلو داستان مردی است که مغزش را می فروشد.
محمدرضا یاری کیا کارگردان فیلم کوتاه «آرمادیلو» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ی ایده اولیه این فیلم اظهار داشت: ایده این فیلم از یک داستان کوتاه شکل گرفت که خودم نوشته بودم. البته در آن داستان کوتاه، مسایل و خرده قصه های دیگری هم وجود داشت اما قصه اصلی آن تبدیل به فیلم نامه شد. درحقیقت هدف من این بود که فیلم «آرمادیلو» دیالوگ محور باشد. وی درباره ی قصه این فیلم توضیح داد: قصه «آرمادیلو» درباره ی یک پدر خیلی چاق است که نمی تواند تحرک داشته باشد. این پدر به سبب داشتن مغز متفاوت و توانایی هایش قابلیت پیوند به یک آرمادیلوی زرد برزیلی را دارد. این حیوان در آمریکای جنوبی زندگی می کند و فضای داستان بطورکامل فانتزی است. درنتیجه این اتفاق یک شرکت تحقیقاتی به خانواده این پدر مبلغ هنگفتی را پیشنهاد می کنند تا مغز پدر را به آرمادیلو پیوند بزنند. این کارگردان درباره ی روند نگارش فیلم نامه اظهار داشت: در روند نگارش فیلم نامه، اهتمام کردم فضای گرم خانوادگی را نمایش دهم. با توجه به این که موضوع فیلم ما این است که یک شرکت تحقیقاتی به این خانواده پیشنهاد می دهد که مغز پدرشان را بخرد و مبلغ زیادی هم پیشنهاد می دهد اما دیگر پدرشان حضور فیزیکی نخواهد داشت؛ این قصه فضایی غمگین دارد و در موقعیتی کمیک و گروتسک روایت می شود. وی درباره ی مهم ترین چالش های ساخت این فیلم بیان کرد: مهم ترین چالش ما در این فیلم پیدا کردن لوکیشن بود. می خواستم لوکیشن فیلم فضایی سیاه باشد که مخاطب نتواند محل دقیق خانه را تشخیص دهد. این خانواده حتی برق هم نداشتند و ما با نور شمع نورپردازی کردیم. در طراحی صحنه نیز فضای گروتسک را درنظر داشتیم. یاری کیا درباره ی طراحی صحنه و المان های بصری فیلم عنوان کرد: در مرحله تولید، می خواستیم همه چیز رئال نباشد. چاقی پدر و خانه در این فیلم رئال نیست، در نتیجه از اکسسوار و لوازم خانه کم و قدیمی استفاده کردیم. حتی برای پدر، تخت چوبی درنظر نگرفتیم، بلکه تخت به صورت داربست و منحصربه فرد بود.
این کارگردان درباره ی انتخاب بازیگران اشاره کرد: ما پنج شب فیلمبرداری کردیم که شب کاری بود. دلیل شب کاری ما هم این بود که نمی خواستیم صدای بیرون، مانند ماشین و ساخت و ساز شهری در فیلم قرار داشته باشد و بتوانیم در صداگذاری، صدای مناسب قصه مان را انتخاب نماییم. تمام اهتمام مان را کردیم که هفت بازیگر ما به یک میزان بازی و دیالوگ داشته باشند و بازیها خیلی تفاوت نداشته باشند و با هم هماهنگ شوند. از طرفی کوشیدیم برمبنای شخصیت پردازی فیلم نامه، شخصیت هر کسی مخصوص به خودش باشد. وی درباره ی دغدغه ای که در ساخت این فیلم داشته است، اظهار داشت: دغدغه من این بود که در فضایی کمیک، یک مسئله جدی را مطرح کنم. اهتمام کردم فیلم به سوی ملودرام و غمگین شدن نرود. به شخصه بالاتر از هرچیزی اهتمام می کنم در فیلم کوتاه تجربه کنم و خیلی خودم را درگیر تکنیک ها، هزینه ها و … نمی کنم. بیشتر قصه و موضوع برای من اهمیت دارد. اهتمام می کنم قصه هایی را انتخاب کنم که عمومیت دارند اما تلاش دارم پرداخت متفاوتی نسبت به آنها داشته باشم. این فیلمساز در آخر اشاره کرد: همیشه اهتمام کرده ام مسایل و دغدغه های اجتماعی جامعه را در فیلم هایم ارائه کنم. نگاه جدید و مخصوص خودم را وارد فیلم می کنم اما این که چقدر دراین خصوص موفق بوده ام، نمی دانم. عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از نویسنده، کارگردان، تهیه کننده: محمدرضا یاری کیا، بازیگران: حامد سوری، ایمان حسینی، پروا افشار، حسین میرزایی، عاطفه مکوندی، پریسا عظیمی فر، محمدرضا فردوسی، مدیر فیلمبرداری: روح اله کریمی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: رائین فخرآبادی، صدابردار: کوروش فرجاد، صداگذار: رسا رستم، تدوینگر: هرا خانمیرزایی، طراح صحنه: آزاده خلج زاده، طراح لباس: آیدا لطفی، مدیرتولید: سید حسین میرزکی، عکاس: یاشار یوسفی، مترجم: رامین کاشانی، گریمور: تارا توهمی، اصلاح رنگ و نور: درنا خلوتی، آهنگساز و نوازنده: روح الله کریمی و نوازنده: محمدرضا یاری کیا.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب