به بهانه روز قلم برای رضا داوری اردكانی

این مرد، زبان آسان را بی ارزش می داند

این مرد، زبان آسان را بی ارزش می داند

به گزارش مجله سرگرمی فیلسوفی ست که می گوید زبان با شعر به وجود می آید، رضا داوری اردکانی اما اعتقاد دارد که زبان، اصلی دارد که به سادگی آنرا متوجه نمی شویم و زبانی که به سادگی فهمیده نمی گردد ماندگار است، مثل شعر حافظ.


به گزارش مجله سرگرمی به نقل از ایسنا، ۱۵ خرداد ماه که سپری شد، هشتادونهمین زادروز رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم، استاد بازنشستهٔ گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران و نویسنده بود.
به بهانه روز قلم مروری داریم بر زندگی این فیلسوف.
او لبته در بحث زیستن باور دارد که «امروزه ما زندگی نمی‏ نماییم بلکه زندگی کردن شغل ما شده است، وقتی زندگی کردن شغل شود، آدمی با خود بیگانه و تک ساحتی می‏ شود... چنان به عادت ‏های روزمره دل خوش می‏ شود که دیگر نیازی نمی ‏بیند به این فکر کند که «آیا طور دیگر هم می‏ توان زندگی کرد؟» (مصاحبه با بازتاب اندیشه، ۱۳۸۶، شماره ۸
داوری اردکانی که تا کنون آثاری همچون علم، اخلاق و سیاست، فرهنگ، فلسفه و علوم انسانی، هیدگر و گشایش راه تفکر آینده، فلسفه و آینده نگری، شعر و همزبانی، اخلاق در عصر مدرن، ما و راه دشوار تجدد، فرهنگ، خرد و آزادی، فلسفه در قرن بیستم، دفاع از فلسفه، ناسیونالیسم و حاکمیت ملی، اوتوپی و عصر تجدد، شاعران در زمانه عسرت، چند نامه به دوست آلمانی و... را از خود به جا گذاشته است، در بحث زبان، ادبیات و شعر دیدگاه های جالبی دارد که در این مجال به مرور تعدادی از آنها می پردازیم.

زبان با شعر به وجود می آید
شاعر مصرف کننده زبان نیست. پیداست که او هم به عنوان کسی که در فرهنگ و زبانی زاده شده و با آن به سر می برد، مقاصد خودرا به دیگران می فهماند و مقصود دیگران را در می یابد و با همین زبان فرهنگی علم و ادب می آموزد. مع هذا او مصرف کننده زبان نیست. زبان با شعر به وجود می آید، نه اینکه شعر با مصالح زبان ساخته شود. اگر آدمی شاعر و اهل شعر نبود، زبان نداشت. حتی اگر وضعی بودن زبان را بپذیریم، وضع زبان شاعرانه انجام شده است، ولی این حکم را به سادگی نمی توان درک و تصدیق کرد، چونکه شاعران الفاظ موجود زبان را در شعرشان می آورند و اگر مردم با مفهوم الفاظ شعر آشنا نبودند از شعر چیزی درنمی یافتند. کسی که زبان فارسی نمی داند چگونه شعر فردوسی و سعدی را بخواند و در گوش و چشم کسی که با زبان های انگلیسی و آلمانی انس ندارد، شعر شکسپیر و گوته حروف و اصوات است. از این مقدمات چه نتیجه می توان گرفت؟ نتیجه اینست که شعر از فرهنگ جدا نیست ولی نتیجه ای که به طور معمول گرفته می شود اینست که شعر یک محصول و ساخته فرهنگی است. این حکم را هم می توان پذیرفت؛ به شرط اینکه از «محصول و ساخته» مفهوم معلول مراد نشود و فرهنگ (زبان و ادب موجود) را علت وجود و قوام شعر ندانند. در توضیح این مفهوم از بدیهیات تاریخی آغاز نماییم. سعدی در شهری که هنوز زبان فارسی در آن جا رونق تمام نداشت، آثاری پدید آورد که نه فقط در ادب و فرهنگ فارسی سابقه نداشت و با این آثار شهر خود شیراز را شهر شعر کرد بلکه شعر او ملاک و میزان فصاحت و بلاغت و دستور زبان شد. شعر و زبان سعدی محصول ادب زمان او نبود بلکه او زبان فارسی را به کمال نزدیک کرد. می گویند شاعر با مصالح موجود بنایی نو و بدیع پدید می آورد و هنر او اینست که از مواد و مصالح زبان چنین استفاده می نماید. این سخن را هم اجمالاً بپذیریم اما توجه داشته باشیم که مواد و مصالحی که در شعر می آید همان که پیشتر بوده است، نیست بلکه اجزاء شعر چنان تغییر می کنند که گویی قبل از آن نبوده اند پس بدیع بودن ترکیب شعری کلمات نتیجه یک جمع مکانیکی نیست، بلکه الفاظ در شعر جایگاه و مفهوم خودرا پیدا می کنند یعنی شعر به الفاظ مفهوم می بخشد، نه اینکه شعر را - چنان که مرسوم می باشد - با مفهوم کردن الفاظ بتوان تفسیر کرد. شعر را وقتی با الفاظش مفهوم کنند، به حرف های معمولی تبدیل می شود و دیگر بنای نو نیست. ساده ترین شعر معنایی هزار بار بلندتر از معنای شعر تحویل شده به زبان عبارت دارد. (رضا داوری اردکانی، هنر و حقیقت به ضمیمه ویتگنشتاین متفکر زبان، تهران، رستا، ۱۳۹۳)

مهم این است که محقق به زبان خود بنویسد
اگر دانشمندان یک مرکز، مقالات خود یا بهترین آنها را به زبان خارجی بنویسند، حتی اگر به علم جهانی خدمت کنند (که دراین صورت اقدام شان موجه است) به علم کشور خود خدمتی نمی کنند، و به فرض اینکه آن مقالات ترجمه شود، ترجمه، کار اثر اصلی را نمی نماید. مهم این است که یک محقق در زبان خود بیندیشد و به زبان خود بنویسد. با این اندیشیدن و نوشتن است که فهم خوانندگان کتب و مقالات بسط می یابد… در مقدمهٔ یکی از کتاب هایی که دربارهٔ ژان پل سارتر نوشته اند، آمده است که فیلسوف فرانسوی چون مطالب کتاب «وجود و زمان» هَیدِگِر را به درستی درنیافت، به اگزیستانسیالیسم خاص خود رسید… به عبارت دیگر، فهم و درک او معانی و مضامین کتاب هَیدِگِر را در اگزیستانسیالیسم منحل کرد، وگرنه بسیار کسان این کتاب را خوانده اند و آنرا کم تر فهمیده یا از آن هیچ درنیافته اند، و از این هیچ، فلسفه ای هم به وجود نیامده است.
(رضا داوری اردکانی. مقالهٔ ملاحظاتی در باب ترجمه، بحث و نظر، نشریهٔ فلسفه، دانشگاه تهران، سال ۳۶، شمارهٔ ۶، ۱۳۸۷)

زبانی که به آسانی فهمیده نمی گردد ماندگار است
زبانی که آسان آنرا می فهمیم ارزشی ندارد. چونکه تمام شدنی است. تلقی ما نسبت به زبان همین زبانی است که آنرا می فهمیم و در جامعه از آن استفاده می نماییم. اما این زبان اصل نیست و همانند انرژی و برق مصرف شده و تمام می شود. زبان، اصلی دارد که به آسانی آنرا متوجه نمی شویم و زبانی که به آسانی فهمیده نمی گردد ماندگار است، مثل شعر حافظ. اینگونه نیست که ما اشعار حافظ را اصلاً متوجه نشویم. اگر کاملاً متوجه نمی شدیم آنرا نمی خواندیم. پیوند، علاقه و ارتباطی با شعر حافظ داریم که آنرا می خوانیم. (سخنرانی رضا داوری اردکانی با عنوان «شعر و فلسفه»)




منبع:

1401/04/19
16:45:07
5.0 / 5
290
تگهای خبر: زندگی , علم , فرهنگ , فرهنگستان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۳
NewsFun
newsfun.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مجله سرگرمی محفوظ است

مجله سرگرمی

سرگرمی و طنز