در قسمت سوم سوره فتح مطرح شد؛
عکاسان فلسطینی با عکس هایشان مبارزه می کنند
مجله سرگرمی: سومین قسمت از ویژه برنامه سوره فتح با محوریت نسبت مقاومت با هنر از شبکه دو سیما پخش گردید.
به گزارش مجله سرگرمی به نقل از مهر، ویژه برنامه «سوره فتح» با محوریت نسبت مقاومت با هنر، با حضور سیدعباس میرهاشمی عکاس جنگ و سعید فرجی عکاس جنگ و مستندساز از شبکه دو سیما پخش گردید. در آغاز این برنامه، سیدعباس میرهاشمی در پاسخ به این سؤال که عکس چگونه ما را از جغرافیای دیگر به عرصه جنگ می برد و آیا یک عکس خبری با محوریت جنگ چنین توانی دارد یا خیر، بیان کرد: اگر ما بخواهیم یک بازشناسی نسبت به عکاسی جنگ یافراتر از آن عکاسی داشته باشیم باید مرور نماییم که عکس مثل مابقی هنرهای تجسمی نیاز به ترجمه ندارد و دارای زبان بین المللی است و هر کسی برمبنای اطلاعات و دانش و شناخت خود، می تواند از عکس بهره ببرد. وی افزود: به اعتقاد من عکس به خاطر این که ارائه دهنده جزئیات است می تواند مثل یک رمان رفتار کند و با تمام جزئیاتش در ذهن بنشیند. می توان، پای یک عکس ساعت ها نشست و هر بار که به آن نگاه کرد مطلب جدیدی از آن دریافت کرد. این عکاس جنگ در ادامه مطرح کرد: درباره ی این که آیا عکس می تواند ما را به معرکه ببرد من ۲ خاطره برایتان تعریف می کنم. آقای سعید صادقی در جنگ خیلی فعال بودند و خیلی زحمت کشیده اند و آقای علیرضا قادری هم از گرافیست های بنام حوزه انقلاب هستند. علیرضا قادری می گفت «هر وقت به سعید می گوییم برو عکس بیاور، می رود و قطعه ای از جنگ برمی دارد و می آورد» حال می خواهم بگویم به همین شکل است و اگر عکاس توانایی داشته باشد و بتواند به موضوع نزدیک شود، می تواند جنگ را با خودش بیاورد و وقتی جنگ را با خود بیاورد، قابل ارائه است و حرف های بسیاری برای گفتن دارد پس طبیعی است که پاسخ سوال شما مثبت است، آن هم برای عکاسی که توانمند و دارای نگاه باشد، جزئیات را بشناسد و هدفش را برای خودش تعیین کرده باشد و بتواند به موضوع نزدیک شود. وی خاطرنشان کرد: زمانی که تیر و ترکشی می آید همه سنگر می گیرند، عکاس باید توانایی داشته باشد که از سنگر بیرون بیاید و عکاسی با چنین مشخصاتی طبیعتا می تواند معرکه جنگ را بواسطه عکس با خود بیاورد و عرضه نماید. سپس میرهاشمی در پاسخ به این سؤال که عکاسی جنگ و دفاع مقدس ما به عنوان یک ژانر متفاوت، چه آورده احساسی و معنایی را از خط مقدم برای مردم آورده است، اظهار داشت: به نظر من سه گروه از جنگ عکاسی کردند که هر کدام با خودشان موارد مختلفی را توانستند بیاورند. گروه اول، گروهی بودند که پیش از جنگ هم عکاسی می کردند و به خاطر شناخت فنی از عکاسی و شناخت نسبی از عناصر بصری، آثار بسیار قوی تولید کردند و طبیعی است که تصاویر بسیار ماندگاری ثبت کردند. گروه دوم، همزمان با جنگ وارد عرصه عکاسی شدند، ورودشان کم کم اما عمیق بود و همیشه در عرصه جنگ حضور داشتند. تصاویر اینها تا زمان شناخت پیداکردن به عناصر، یک تمرین بود؛ تمرین در موقعیت جنگ. وی ادامه داد: اما وقتی که این دوره را گذراندند عکس هایشان دارای اطلاعات بسیار عظیم و بزرگی شد. گروه سوم، افرادی مثل عکاس- شهروند که امروزه وجود دارند، دوربین همیشه همراهشان بود و گاهی در نبود عکاس ها از لحظاتی عکس می گرفتند که خیلی بدیع و ماندگار شده است. هر کدام از این گروه ها برمبنای شناخت آورده ای متفاوت داشتند، گروهی فقط خبر را با خود می آوردند و گروهی مثل سعید صادقی قطعه ای از جنگ را با خود می آوردند. در ادامه برنامه سعید فرجی، عکاس جنگ اظهار داشت: ما درباره ی گنجینه های هر کشوری که صحبت می نماییم، تصاویر جنگ برای ما و وطن ما این حس را داشت. ما همین الان در فضای جنگی قرار گرفتیم و این عکس ها گنجینه ای است که باید غبار از روی آن گرفته شود و ما به آنها نگاه نماییم و ببینم که دهه شصت چه اتفاقی افتاد. دهه ای که انقلاب شده، ما امکاناتی نداشتیم و مردم چگونه ایستاده اند. وی افزود: خود ما در تصاویر که می دیدیم لزوما عکس جنگ نمی دیدیم، ما زندگی و دفاع می دیدیم. مادری که فرزندش را برای وطن به جنگ می فرستد را می دیدیم و بطور معمول در تصاویر جنگ های بزرگ اینها به ندرت دیده می شد. ما حتی محبت در این عکس ها می دیدیم. میرهاشمی در بخش دیگر سخنان خود اظهار داشت: عکاسی جنگ در گرافیگ، سینما، نقاشی ما نقش داشت و پایه بسیاری از آثاری که می بیند در دوره جنگ تولیدشده بی ارتباط با عکسهایی که در دوره جنگ گرفته شده نیست و طبیعی است که هر کدام از این هنرها یک نسبت زمانی با واقعه دارند. وی افزود: در عکاسی مستند و سینمای مستند باید حین واقعه حضور داشت ولی در ادبیات حین واقعه بودن خیلی کمک می نماید اما پس از آن هم رشد می کند، دیده می شود و جوانه می زند و به همین خاطر نزدیکی ادبیات و عکس بی خود نیست. وی بیان کرد: ما از سوابق و داشته هایمان و از تاریخ مان از آن ایام به جز عکس چیزی نداریم. ثبت در تاریخ و تولید یک عکس ماندگار جهت کمک به جامعه و کم کردن هزینه ها چیزی است که از یک عکس برمی آید البته در صورتیکه جامعه رسانه ما اجازه این بروز را بدهد. سعید فرجی نیز ضمن اشاره به ورود عکاسی به فلسطین در قرن هجدهم توسط ۲ عکاس فرانسوی، اظهار داشت: این ۲ عکاس پس از عکاسی از فلسطین به فرانسه برگشتند کتابی منتشر نمودند و موجی به وجود آمد که علاقه مندان سفر کنند و سرزمین مقدس را ببینند. سرزمین مقدسی که در انجیل از آن یاد شده است. پس از این ماجرا، آنها متوجه می شوند که این برایشان محصول خوبی است و سازمان های برای رساندن این سرزمین به دست یهودیان و صهیونیست تشکیل می شود. فرجی افزود: نکته ای وجود دارد این است که کسی از این سیاست خبر ندارد و من هوشمندی آنها را تحسین می کنم، یعنی آن زمان می دانستند که این رسانه در آینده به چه کار می آید و این را باید تدریس کرد. عکسهایی از فلسطین، بدون مردم آنجا، گرفته می شود. برای شعار سرزمین بی مردم، برای مردمی بی سرزمین و پس از همین عکس ها استفاده می نمایند و سندی برای حقانیت این شعار می شود. این عکاس جنگ اظهار داشت: ما همیشه فلسطینی ها را جوانانی سنگ به دست می بینیم که سنگ ها را به سوی صهیونیست ها پرتاب می کنند و در حقیقت عکاس های فلسطینی هم با عکس هایشان مبارز می کردند که این مساله را نشان دهند و در بعضی اوقات دولت انگلیس به صهیونیست ها کمک می کرد که این بایگانی را از بین ببرند و این ادامه پیدا کرد تا طوفان الاقصی که اتفاق بزرگی می افتد و یک تصمیم کاملا فلسطینی برای مبارزه با اسرائیلی ها گرفته شد. حالا اینجا همه عکاس ها فلسطینی اند و دیگر غربی ها نیستند. اینجا فلسطینی ها هستند که داستان خانه خودرا آن طور که هست روایت می کنند، نه آن طور که غربی ها می خواهند و این خیلی زیباست. میرهاشمی نیز در پاسخ به این سؤال که عکاسان و مستندسازان ما چقدر در منطقه خطر حضور فعال و مماس با واقعیت و روایت از نزدیک دارند، بیان کرد: در اینباره می توان به این شکل به ماجرا نگاه کرد که چه تعداد از عکاس های ما علاقمند هستند که آنجا حضور داشته باشند. پاسخ این است که تعداد عکاسان علاقمند به حضور در این میدان، بسیار زیاد است، عکاسان توانمند و جوان را در دوره جنگ با داعش در سوریه و عراق می توان دید. از این تعداد زیاد علاقمند تعداد خیلی محدودی توانستند بروند اما آنها که رفتند کار خوب انجام دادند. در ادامه، سیدعباس میرهاشمی صوتی را از حسن قائدی؛ عکاس خبری و عکاس جنگ که با هزینه شخصی به مناطق جنگی چون عراق و سوریه و لبنان رفته تا اتفاقات آن مناطق را ثبت کند، پخش کرد. وی بیان کرد: تفاوتی بین عکاسی امروز و دوره جنگ وجود دارد. در دوره جنگ ما یک طرف بودیم و دشمن یک طرف بود و عکاسان ما با ابزاری که داشتند می توانستند کار کنند اما امروز دامنه عکاسی بسیار گسترده و متفاوت شده است. امروز ما بجای عکاسانی که دوربین های یادگاری داشتند شهروند-عکاسانی داریم که بی واسطه کار ارائه می دهند. اگر ما در عرصه حرفه ای، رفتار دقیق و استانداردی را پیشه نکنیم طبیعتا خیلی از آثار و لحظات را از دست می دهیم و درحقیقت این عقب ماندگی هزینه های ما را بالا می برد. ما هرچقدر اینجا سرمایه گذاری نماییم طبیعی است که از هزینه های بعدی مان و هزینه هایی که به جامعه تحمیل می شود کم می نماییم. سعید فرجی در پاسخ به این سؤال که بودن در معرکه برای ثبت عکس و روایت ناب دقیقا به چه معناست و چه اهمیتی دارد، اظهار داشت: این مصداق مثل «شنیدن کی بود مانند دیدن» را در ذهن تداعی می کند. وی ضمن اشاره به تصاویر جنگی که گرفته می شود و دیده نمی شود بیان کرد: من خودم از خودمان تعجب می کنم که ما وقتی رسانه نداریم برای چه و برای چه کسی عکاسی می نماییم. البته برای چه کسی و به کجا را می دانیم اما این که چه کسی این عکس ها را باید برساند، سوال است. این که در این سال ها ما به میدان رفتیم، به نظرم قسمتی از این میل ما به دیدن ماجراست. ما نسلی که در دهه شصت عکاسی کردند، می بینیم، یک نسل ناامید! و این خطرناک می باشد. عکاسانی که در داخل برای این تفکر کار کردند، عکس هایشان کجاست. به جرات می توانم بگویم یکی از معجزات فرهنگی پس از انقلاب، انجمن عکس انقلاب و دفاع مقدس است بود که راه افتاد. ولی آنجا چرا یک سازمانی نیست امروز که جنگ می شود، حداقل بدانند عکاسان جنگ هستند. در ادامه میرهاشمی مطرح کرد: وقتی ما صبحت از رسانه می نماییم از شروع تولید تا انتهای ارائه، هر آن چه هست در این بستر قرار می گیرد ولی ما خیلی به آن توجه نداریم. جزایر پراکنده ای وجود دارد. این عکاس جنگ در مورد این که ما چه عکسی از جنگ را می توانیم به مردم نشان دهیم، اظهار داشت: ما حتما باید زمان و مکان و شرایط را برای ارائه عکس در نظر بگیریم و حتما باید نکات جامعه شناسی و روانشناسی درنظر گرفته شود. ما با هنر بیگانه شدیم و اگر قرار باشد ما به چرخه اقتصاد هنر کمک نماییم از همین جاها آغاز می شود. زمانی قرار شد ۲ دهم درصد بودجه های عمرانی سازمان ها صرف خرید آثار شود، ولی این اتفاق نیفتاد. من با جشنواره هنرهای تجسمی فجر همکاری داشتم و بارها سعی کردیم آثار تجسمی فجر روی دیوار برود ولی با سنگینی کار مواجه بودیم. در بخش پایانی برنامه سعید فرجی اظهار داشت: به نظرم اگر در این شرایط عکس جنگ روی دیوار بیاید احتمال دارد تاثیر منفی بگذارد چونکه ما مردم را با این مقوله آشنا نکردیم. بطورمثال تصاویر من سعید فرجی عکاس، نه عکاس جنگ و بقیه دوستان عکاس، باید روی بیلبوردها بیاید، تصاویر از طبیعت ایران و درباره ی آن بنویسیم ایران زیباست. پس از آن مخاطب عکس را می شناسد و آن وقت می توان به او عکس جنگ را نشان داد. در حقیقت زمان مناسب داریم این عکس را نشان می دهیم. برنامه سوره فتح، محصول همکاری گروه اجتماعی شبکه دو سیما و مرکزی هنری-رسانه ای سلوک است که در گفتگو با اهالی فرهنگ، هنر و اندیشه، بدنبال ارائه تصویری جدید از جنگ در غزه و لبنان است.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب