نشست مهر با عوامل طوبی -۲؛

چرا سریال کپی رایت ندارد؟

چرا سریال کپی رایت ندارد؟

به گزارش مجله سرگرمی، عوامل سریال طوبی در نشست این سریال در رابطه با خصوصیت های اثر و همکاری با سعید سلطانی و مخاطبان تلویزیون در این سال ها سخن گفتند.



خبرگزاری مهر - گروه هنر-آروین موذن زاده، عطیه موذن؛ «خیابان خلوت کن» حالا دیگر فقط یک خصوصیت منحصر به فرد از دوران طلایی تلویزیون است؛ خصوصیت ای که با رشد فضای مجازی و تغییر مدلهای پخش در شبکه های خصوصی و دولتی در تمام جهان، پخش سنتی تلویزیون ها را به چالش کشیده است. دیگر جمله «خیابان خلوت کن» حتی برای بهترین سریال های تلویزیونی هم احتمالا تکرار نخواهد شد اما چه شد که آمار تماشای تلویزیون به نسبت مخاطبان این رسانه با ریزش چند برابری مواجه گردید. این سوالی است که شاید بعضی از کارگردان ها را هم به چالش کشیده است و جوابی قطعی برایش نداشته باشند.
از جمله سریال های پربیننده تلویزیون در چند وقت اخیر «طوبی» بود که توانست رکوردی در بین سریال های ماه های اخیر باشد. سعید سلطانی کارگردان سریال های پربیننده تلویزیونی در سالهای قبل است که آخرین کارش «طوبی» هم توانست با اقبال موجه شود. او و دیگر عوامل سریال چندی قبل در خبرگزاری مهر حاضر شدند و در رابطه با این مجموعه و دلائل پربیننده شدنش گفتگو کردند.
در این نشست سعید سلطانی کارگردان، حسین امیرجهانی نویسنده، امین زندگانی، محمدرضا هلال زاده، شیما جعفرزاده، محمد امیری بازیگران حضور پیدا کردند.
عوامل در این جلسه در رابطه با خصوصیت های اثر و همکاری با سعید سلطانی و مخاطبان تلویزیون در این سال ها سخن گفتند.
بخش دوم و پایانی این نشست را در زیر مطالعه می کنید:
*چرا دیگر سریال ها مثل دهه های قبل پربیننده نمی شوند؟ حتی امکان دارد به همان اندازه و بلکه بیشتر برای سریالی زحمت کشیده شود.
حسین امیرجهانی: به نظرم این اتفاق فقط در ایران نیست، در همه جای دنیا دیگر دوره سریال هایی که کوچه و خیابان را خلوت می کردند، گذشته است. یعنی یک دوره ای بود که مردم پای تلویزیون می نشستند، ولی هم اکنون هر کس در خانه خودش مشغول تماشای چیزی است. مثلا بچه خانواده روی تختش دراز کشیده و با گوشی اش چیزی می بیند، من پشت لپ تاپ در اتاقم هستم و یک نفر دیگر هم تلویزیون را روشن کرده است. هم اکنون تلویزیون در خانه ها خاموش است اما در همین شرایط سریال «طوبی» نزدیک به ۳۵ درصد بیننده دارد و به نظر من ۳۵ درصد بیننده در این دوره همان ۷۰ درصد بیننده ای است که ۱۰ سال پیش داشتیم. کاری که «طوبی» کرد، این بود که پس از مدت ها مردم باردیگر به شکل خانوادگی سریال دیدند. بخش زیادی از مخاطبان پس از سال ها باردیگر دور هم جمع شدند و سریال را تماشا کردند. این کار، اقدام مثبتی بود.

به نظر من، این مساله در سراسر جهان وجود دارد، چون مخاطب به طرق مختلف به یک محتوا دسترسی دارد. امکان دارد بعضی ها تلویزیون ببینند، بعضی ها دانلود کنند و بعضی ها هم از یوتیوب تماشا کنند. مساله اصلی با محتوا نیست، بلکه با نحوه دسترسی به آن است. این مخاطب حتی با موضوع هایی مانند اربعین هم مساله ای ندارد، ولی امکان دارد فردی از کانال دیگری قصه را دنبال کند. سریال «طوبی» هم با همه چالش ها، کار خوبی بود. همه ما کارهای خوب و بد داشتیم. من به شخصه کار بد هم داشته ام و هنگام نوشتن می دانستم که کار دیده نخواهد شد. به علل مختلفی همچون مسائل مالی سراغ این پروژه ها رفته ام. سریال «طوبی» با چالش هایی مواجه بود اما از لحظه ای که من فیلم نامه را می نوشتم و آقای سلطانی کارگردانی می کرد تا وقتی که کار به تدوین رسید همه ما به دنبال این بودیم که یک کار خوب تولید نماییم. اصطلاح عامیانه ای هست که می گوید کار خوب خودش صدایش در می آید. به نظر من، هیچ پروژه ای نمی تواند تنها با تلاش یک نفر موفق شود. در سال گذشته، سریال های گوناگونی داشتیم که با وجود حضور بازیگران برجسته و نویسندگان بی نظیر، شکست خوردند. مخاطب تنها به کار خوب توجه می کند؛ اگر داستان و اجرای خوبی داشته باشد که به او احترام بگذارد، آنرا تماشا می کند. مخاطبان امروزی آن قدر سریال دیده اند که می توانند تشخیص دهند چه کاری خوب است و چه کاری با کیفیت نیست، چه در پلت فرم باشد و چه در تلویزیون.
*بازخوردهای شما بعنوان بازیگران سریال چگونه بوده است؟ شما با توجه به این که خودتان تئاتری هستید می توانید به ذائقه مخاطب تئاتری و تلویزیونی هم اشاره کنید.
محمدرضا هلال زاده: بازخوردها خیلی خوب بوده است. همانطور که گفته شد خانواده ها باردیگر دور هم جمع شدند تا سریال «طوبی» را تماشا کنند، مخصوصاً در خانواده خودم که تلویزیون نگاه نمی کردند.

*البته اطرافیان شما اساسا به خاطر خودتان تلویزیون می بینند. (با خنده)

هلال زاده: نه منظور بسیاری از اطرافیان است که دور هم جمع می شدند و سریال را دنبال می کردند. مثل قدیم که در سوپرمارکت ها تلویزیون روشن بود و چند نفر جمع می شدند. من بازخوردهای زیادی گرفتم، چه در فضای مجازی و چه در بیرون از منزل. مردم می گویند که چندین سال است چنین سریالی ندیده اند. یک ملودرام که بتواند مخاطب را در ۵۵ قسمت همراه کند و خسته نکند، کار بزرگی است. این نشان داده است که سریال «طوبی» توانسته است باکیفیت خوب مخاطبان را جذب نماید و بار دیگر خانواده ها را پای تلویزیون بیاورد. اگر سریال خسته کننده شود، مخاطب نمی تواند به تماشا ادامه دهد، اما سریال «طوبی» این طور نبوده است. حتی اگر کاراکتری که مردم دوست داشتند حذف می شد، داستان جدیدی پیش می آمد که باز هم مخاطب را با خود همراه می کرد. یک روز به حسین امیرجهانی گفتم که متن یا فیلم نامه کار بزرگی کرده است. اصلاً به سیاست ها و چیزهای دیگر کاری ندارم؛ ما در رابطه با انسانیت و بشریت صحبت کردیم و این که همه جوامع می توانند با همدیگر خوب باشند.
من نقش یک جوان عراقی را بازی می کردم که عاشق یک دختر ایرانی شده بود. وی در خانواده ای بزرگ شده است که پدرش برای کشورش اهمیت قائل است. برای ضیا هم مهم بود، اما مهم ترین چیز برای ضیا انسانیت بود. جالب است از بازخوردهای مردم این بود که «چرا حواست به پریزاد نیست»، به نظرم متن بگونه ای نوشته شده بود که جذاب بود. غیر از اینها مهم ترین اتفاق در این پروژه این بود که کل عوامل با همدیگر همدل و مثل یک خانواده بودند.
در این پروژه اتفاقاتی افتاد که در پروژه های دیگر شاید نمی افتاد و روندی بسیار حرفه ای داشت. ضمن این که به نظرم تلویزیون یا پلت فرم مهم نیست؛ مهم کار خوب است و این که به بیننده و مخاطب احترام بگذاریم. همینطور مهم می باشد که کسی که این کار را انجام می دهد به هنرمند احترام بگذارد و عقاید او را بپذیرد. خدا را شکر در سریال «طوبی» این اتفاقات افتاد.
*چطور به این پروژه پیوستید؟
هلال زاده: حدوداً پنج یا شش ماه از کار باقی مانده بود که با من تماس گرفتند. عادل سلطانی بعنوان دیگر کارگردان این مجموعه با من تماس گرفت و در آذر ماه به دفتر آقای سعید سلطانی رفتم و به من گفتند بهمن و اسفند تو را می خواهیم. پس از آن دیگر تماسی با من گرفته نشد تا فروردین که باردیگر این پیشنهاد عنوان شد و تبدیل به یکی از بهترین اتفاقات زندگی من شد.

*خانم جعفرزاده شما هم از همکاری با آقای سلطانی و نقش تان بگویید. بخصوص که فکر می کنم نقش شما برای برخی حرص درآور هم بود.
شیما جعفرزاده: بله هنوز هم دارم ناسزا می شنوم. (می خندد) البته نظرهایی هم دریافت می کنم مثل این که «اگرچه پررو هستی اما مهربانی». من بیشتر تئاتر کار می کردم و عادل سلطانی از من دعوت کرد. دو سه ماه طول کشید. زمانیکه به تست گریم رسید من خیلی نگران بودم که صورتم پیر نشود چون به من می گفتند صورتم خیلی جوان است؛ به گریمور گفتم تا جایی که می تواند درجه گریم مرا بالا ببرد که صورتم پیر دیده شود.
*پس نگران نبودید که پیر یا با گریم کهنسالی زشت شوید؟
جعفرزاده: خیر چون من تئاتری هستم این مسائل برایم اهمیتی ندارد.
امین زندگانی: بازیگری که از تئاتر بیاید و از دنیای تئاتر برآمده باشد اصلاً چنین دغدغه ای ندارد.
جعفرزاده: درنهایت خدا را شکر، فرصتی برای من فراهم گردید که با آقای سعید سلطانی همکاری کنم و این افتخار بزرگی برای من است. از تمام مهم تر، صبوری را از آقای سلطانی یاد گرفتم. وی در کارش آن قدر صبور بود که حتی زمانیکه فکر می کردم باید داد بزند، هیچگاه این کار را نمی کرد. من هم در مواقعی که کار بسیار فشرده بود و واقعاً خسته می شدم، تمام تلاشم را می کردم تا روی نقش خود تمرکز کنم و مشکلی پیش نیاید یا گروه اذیت نشود. خدا را شکر که تمام تلاشم را کردم و حالا بابت آن تحسین می شوم.
اطمینان دارم که هر اجرایی از گریم می توانست بهتر از این باشد و کیفیت های بهتر هم موجود هستند. ضمن این که به بخشی از کارم انتقاد دارم، معتقدم در مجموع آن چه که دیدیم قابل قبول بود. احترام می گذارم به انتقادهایی که مطرح گردیده است. مطمئناً می توانست بهتر از این باشد. این پروژه تحت فشار شدید کاری انجام شد و این امر سبب می شد که شرایط سختی را تحمل نماییم، چه در زمستان سرد و چه در تابستان داغ در مورد کاراکتر دیبا باید بگویم که دیبا دختر پرروی خانه است، همان خواهر وسطی که همیشه حقیقت را می گوید حتی اگر تلخ باشد و بنابراین گاهی اذیت کننده می شود. با این وجود، دیبا بشدت مسئولیت پذیر و مهربان است. او از روستا بدون اطلاع خانواده اش به شهر می آید و این نشان داده است که جرأت دارد. آقای سلطانی همیشه در فیلمها و سریال هایش کاراکتر زن را قهرمان داستان می سازد یا عطفی در داستان بوجود می آورد. حتی اگر نقش کم باشد یا زیاد، آن خانم در داستان نقش قهرمانی ایفا می کند. برای من هم این مورد بسیار خوشایند بود، چونکه تلاش کردم جاهایی که باید، مهربانی دیبا را نشان بدهم و این که تمام نیتش محافظت از خانه است.
*با توجه به بحث گریم که عنوان شد کمی هم در رابطه با خود چهره پردازی بفرمایید چون برخی گریم ها اگزجره است. خط و خطوط گریم در چهره شبنم قربانی و سودابه بیضایی در بعضی صحنه ها خیلی پررنگ و مشخص دیده می شود. می خواستم بدانم این مورد را قبول دارید چون در سریال «ستایش» هم این انتقاد وارد شد.
سعید سلطانی: البته مورد «ستایش» با این سریال فرق می کرد. مبحث این سریال متفاوت بود. در اینجا ما انتخاب کردیم که داستان در حدود ۴۰ سال روایت شود، با رنج سنی ۱۷ یا ۱۸ سال که دختران داستان وارد ماجرا می شوند و تا ۴۰ سال بعد ادامه پیدا می کند. باید تصمیم می گرفتیم که بازیگران را تغییر دهیم یا با بهره گیری از گریم، گذر زمان را روی بازیگران نشان دهیم. همان گونه که خانم جعفرزاده اشاره کردند، انتخاب بازیگرانی که بتوانند گذر زمان را به خوبی نشان دهند، لازم بود.
اطمینان دارم که هر اجرایی از گریم می توانست بهتر از این باشد و کیفیت های بهتر هم موجود هستند. ضمن این که به بخشی از کارم انتقاد دارم، معتقدم در مجموع آن چه که دیدیم قابل قبول بود. احترام می گذارم به انتقادهایی که مطرح گردیده است. مطمئناً می توانست بهتر از این باشد. این پروژه تحت فشار شدید کاری انجام شد و این امر سبب می شد که شرایط سختی را تحمل نماییم، چه در زمستان سرد و چه در تابستان داغ. با این وجود، علیرغم دشواری ها، هیچ گلایه ای نشنیدم.

*خود شما پس از «ستایش» حساسیت بیشتری روی گریم ها نداشتید چون آن زمان هم هیچ گفتگویی در اینباره نکردید.
سلطانی: گفتگویی نکردم چون علل فرامتنی و در ارتباط با افراد بود. در عین حال سید جلال موسوی، یکی از بهترین طراحان گریم، به همراه گروهشان بسیار زحمت کشیدند و گریم های پیچیده ای داشتیم. آقای زندگانی و دیگر بازیگران هم این گریم های سنگین را تحمل کردند. مطمئناً می توانست بهتر از این باشد ولی آن چه که دیدیم ماحصل شرایطی بود که داشتیم. بازیگران اتفاقاً در زمستان و تابستان گریم های سختی را تحمل کردند و من گلایه ای را نشنیدم ولی اگر شما می فرمایید حتما می توانست بهتر باشد.
در جای دیگری هم عرض کردم که ما باید شاکله کارمان فنی و درست باشد. هر گروهی که می نشیند، باید خروجی کارش در حد استاندارد بالا باشد. آن چه که در مجموعه «ستایش» و «طوبی» اتفاق افتاد، مرهون این همراهی و همگامی بچه ها بود. واقعاً ما شرایط بسیار سختی را از سر گذراندیم؛ چه به لحاظ آب و هوایی، چه اجراهای فشرده، سکانس های متعدد، پرسوناژ و زمان های طولانی.
*صحنه هایی هم در کار بود که نمی دانم به سبب نبود بودجه نتوانست اجرای درستی داشته باشد یا به ممیزی خورده است. مثل صحنه ای که شبنم قربانی به داخل آب می رود تا کودکی را نجات دهد. دوربین او را پیش از دریا و پس از دریا نشان داده است و خیلی عجیب بود که به آب رفتنش و چالش نجات دادن کودک را نمی بینیم.
سلطانی: در قسمتهایی معتقدم نباید سراغ تصویر کردن موقعیت هایی برویم که تلویزیون یک سری خطوط قرمز دارد که باید رعایت شود و باید پذیرفت که محدودیت هایی وجود دارد. نباید به سراغ موقعیت هایی برویم که نمی توانیم آنها را به درستی نشان دهیم.
*صحنه دیگری بود که آقای زندگانی به رگبار بسته شد فکر کنم ۷ گلوله خورد اما پس از بیمارستان و بستری و ماجراهایی که می بینیم وی در نهایت زنده می ماند!
سلطانی: بخشی را خدا لطف کرد و بخشی هم ما نگذاشتیم از دنیا برود. (خنده جمع)

امین زندگانی: مثل ماتریکس گلوله ها را رد می کند. (خنده جمع)

*آقای امیری این همکاری برای شما چطور بود؟
محمد امیری: آقای سلطانی همیشه یک فضای آرامش بخش بوجود می آورد و این آرامش به شکل ناخواسته در هر کاری که هستند، ایجاد می شود. در مورد نقش رسول، مهم ترین چیزی که من را قلقلک می داد و روی آن تمرکز داشتم، طول عمر کاراکتر بود؛ کاراکتری که از ۲۲ سالگی تا ۶۰ سالگی زندگی می کند. چون من تئاتری بازی کردم که نقش چند پیرمرد را داشتم و فکر می کنم از آنجا انتخاب شدم. امین زندگانی بشدت از ما حمایت می کرد. برخلاف برخی جاها که نسبت به بازیگران جوان گارد دارند، اینجا نه تنها گاردی نداشتند، بلکه استقبال هم می کردند. در خیلی از مواقع، در وسط بازی امکان دارد برخی سوت بزنند یا ادا در بیاورند، اما اینجا اصلاً این اتفاق ها نمی افتاد.
زندگانی: من اینجا واقعاً معترفم که آمدن یک سری بازیگر جوان ثابت کرد که ریشه تئاتری چقدر می تواند در جذب مخاطب تأثیر بگذارد. این فرصت برای خیلی ها در زمینه تصویر پیش آمده است اما شاید همه نتوانسته باشند از آن بهره گیرند. در مورد این کار باید بگویم که هم متن خوب بود، هم کارگردانی و از فرصت هم استفاده شد؛ فرصت سوزی نباید کرد. در این سریال هم عزیزانی بودند که فرصت داشتند، ولی اقبالشان مثل بقیه نبود. امیدوارم در فرصت های بعدی موفق تر باشند.
اگر ما کپی رایت داشته باشیم، نویسنده ما نباید همزمان برای چندین سریال کار کند؛ فقط باید یک یا دو کار انجام دهد. من، بعنوان بازیگر، هم باید فقط یک کار انجام دهم. کپی رایت نه فقط در دستمزد، بلکه باید در تغییرات کلی حس شود. میزان تبلیغات قبل و میان سریال «طوبی» را ببینید؛ چرا نباید گروه تولید سهمی از آن داشته باشد؟ این سریال در هزار سرویس یا فضای دیگر هم پخش می شود. همین حالا در یوتیوب، فلان کانال ارمنستان، عراق و حتی فرانسه دیده می شود. چرا حق کپی رایت وجود ندارد؟ می خواهم بگویم وقتی ریشه درست باشد، تنه درخت هم درست در می آید. اما استانداردها را در همه چیز باید رعایت نماییم. مثلا بهترین دستگاه پخش تصویر و بهترین تلویزیون را داشته باشیم، بهترین کیفیت را برداشت نماییم، اما اگر کابل مان غیر استاندارد باشد، نمی توانیم کیفیت مناسبی برای انتقال تصویر داشته باشیم. خیلی از معضلاتی که ما در زمینه گریم، تولید و پخش می بینیم، ناشی از بنیان گذاری نحوه تولید در رسانه ای به نام تلویزیون است. این رسانه اگر حساسیت لازم را درک می کرد، می توانست بهتر عمل کند. پلت فرم ها هم با شدت کمتر ولی با همین الگو عمل می کند؛ الگوی تولید دقیقه ای در روز. آقای سلطانی، بعنوان کارگردان، آنقدر قدرتمند هستند که می توانند کمی از این روند تولید را کمتر کنند، اما ناچارند از استاندارد پیروی کنند.
این حکایت آن کابل را دارد. آقای موسوی، بعنوان طراح گریم، اساسا می داند چگونه کار کند که گریمش لو نرود اما وقتی مشکل لوکیشن، تعدد سکانس و پخش داریم و باید دقیقه ای تولید نماییم، قاعدتاً کیفیت کار کم می شود. نویسنده هم وقتی می خواهد بنویسد و دستش بلرزد که آیا این تعداد لوکیشن مقرون به صرفه است یا نه، نمی توانیم با استاندارد جلو برویم و نمی توانیم توقع استاندارد داشته باشیم. اگر ما کپی رایت داشته باشیم، نویسنده ما نباید همزمان برای چندین سریال کار کند؛ فقط باید یک یا دو کار انجام دهد. من، بعنوان بازیگر، هم باید فقط یک کار انجام دهم. کپی رایت نه فقط در دستمزد، بلکه باید در تغییرات کلی حس شود. میزان تبلیغات قبل و میان سریال «طوبی» را ببینید؛ چرا نباید گروه تولید سهمی از آن داشته باشد؟ این سریال در هزار سرویس یا فضای دیگر هم پخش می شود. همین حالا در یوتیوب، فلان کانال ارمنستان، عراق و حتی فرانسه دیده می شود. چرا حق کپی رایت وجود ندارد؟ کپی رایت می تواند تأثیر قابل توجهی روی دستمزد عوامل بگذارد. من، بعنوان بازیگر، نباید کارمندی باشم که فقط برای درآمد و گذران زندگی کار کنم. باید برای دغدغه هایم کار کنم.

*آقای زندگانی شما در حوزه بازیگری در آثار مذهبی زیادی هم حضور داشته اید و خودتان هم شنیدیم مقرر است یک مجموعه عاشورایی بسازید در اینباره هم توضیح می دهید.
زندگانی: ما کارهای مذهبی بی نظیری در ایران داریم. من دست پرورده این نوع کارها هستم. پلان های سوارکاری که در «ملک سلیمان» دیده شده، سکانس هایی که در زمان جنگ در «مختارنامه» و «معصومیت از دست رفته» دیده شده است، یعنی سرمایه گذاری غیرمستقیم روی من شده است؛ این ها را از سه استاد یاد گرفته ام. چرا باید این تجربه ها را جای دیگری هزینه کنم؟ یک زمان تلویزیون پیشنهاد کرد کاری جنگی بسازم و گفتم «کار جنگی خیلی دوست دارم؛ دفاع مقدس دغدغه من است چون بزرگ شده آن زمان هستم اما اجازه بدهید کار اولم تاریخی باشد چون تجربه زیادی دارم». علاوه بر تجربه، اعتقاد هم دارم. وقتی تجربه و اعتقاد کنار هم می آیند، هم افزایی می کنند و کار خوبی به دست می دهند. ولی نگاه ما اینست که باید سهم اعتقادات بیشتر باشد تا بتوان کاری ساخت. این می شود که سال هاست هیچ کس سر جای خودش قرار نمی گیرد و هیچ کس کاری را که باید نمی سازد.
حرف بسیار است اما بگذارید از کاراکتر فخرالدین بگویم اگر موفق شد، مجموعه ای از عوامل پشتش بود. اگر محمد امیری سکانس خویش را خوب بازی نمی کرد، من چقدر می توانستم خوب بازی کنم؟ این ها همه در کنار هم هستند که سبب موفقیت نقش ها می شوند. اگر نقش ضیا (با بازی محمدرضا هلال زاده) خوب است، یا اگر با بازیگر پر انرژی و پرتوانی مثل خانم قربانی کار نمی کردم، شاید فخرالدین به شکل دیگری از آب درمی آمد. من یک سری تجربه داشتم، بالغ بر سی و چند سریال که در این سال ها کار کرده ام. یک مدیومی را می شناسم، اما اگر درست هدایت نشوم، اگر متن خوب نوشته نشده باشد و پارتنرهای خوبی نداشته باشم، نمی توانم موفق باشم. دلیل این که من این کار را این قدر دوست دارم، اینست که احساس می کنم یک چیز ثابت شد و این که «نام» ها تماشاگر نمی آورد بلکه حقیقت داستان، علاقه به کار، کارگردانی و … تماشاگر می آورد. واقعاً هیچکس به جز آقای سلطانی نمی توانست این سریال را بسازد. از لحاظ تکنسینی و متخصص بودن، درجه یک بودن از لحاظ فنی، هیچ شکی نیست که فقط کار خود او بود.
این کار در شرایط سختی ساخته شد که هر پلان ما در شهرک دفاع مقدس زیر هواپیما بود. در سردترین زمستان تهران باید خارجی کار می کردیم و لباس ها راکوردی بود و امکان گرمایش وجود نداشت. در گرم ترین شرایط سال تهران، شما در گرم ترین نقطه، با کاپشن پف دار بدوید و داد بزنید. این شرایط چگونه ممکن است؟ اما شما بالای سرتان را نگاه می کنید و می بینید یک نفر با لبخند وسواس گونه روی کارش دارد کار می کند. وسواس نه به معنای بد، بلکه به معنای درست. نمی خواهد این شرایط پلانش را نابود کند. قاعدتاً شما هم به غیرتتان برمی خورد و با خود می گویید، بزرگ من این گونه کار می کند پس من نمی توانم گذشت نکنم و ادعا کنم که بازی کرده ام.

*جناب سلطانی بنایی بر فروش سریال به عراق دارید چون بخشی از کار در این کشور می گذرد؟
سلطانی: آقای حامد حسینی تهیه کننده سریال با شروع تصویربرداری، ارتباطی با تلویزیون و پلت فرم های عراقی داشتند که این کار به شکل همزمان پخش شود. به هر حال وابستگی های جغرافیایی، اعتقادی و تاریخی بین این دو کشور وجود دارد و گمانم اینست که این کار آنجا هم دیده خواهد شد. ماجرای فروش کارهای تلویزیون و درآمدزایی از این کارها با مجموعه های فاخری که قبلاً ساخته شده، مثل «ملک سلیمان» که امین زندگانی اشاره نمود یا مجموعه «امام علی (ع)» و «مردان آنجلس»، بازخوردهای خوبی در کشورهای همسایه و اطراف داشته است. به نظرم بخش بازرگانی و بخشی که مسئولیت این کارها را بر عهده دارد، می تواند روی چنین پروژه هایی کار کند. ما وابستگی های فرهنگی عمیقی با کشورهای همسایه مان داریم و فهم مشترکی نسبت به خیلی از مباحث فرهنگی داریم. اخوت دیرینه ای بین این کشورها وجود دارد و مطمئناً موضوعات، قصه ها و مضامینی هست که همه ما معتقدیم می توانیم با آنها ارتباط برقرار نماییم.
*و قرار نیست در پلت فرم ها سریال بسازید، همچنان تلویزیون را انتخاب می کنید؟ و البته باید برای تلویزیون افتخار باشد که شما همچنان در این رسانه کار می کنید.
سلطانی: پس از اینکه «ستایش» به اتمام رسید و شروع کار پلت فرم ها بود خیلی ها می خواستند که آقای سعید مطلبی با نوع قلمی که دارند، برایشان در یک پلت فرم کار کنند، به من گفت «من دوست دارم کارم را جایی بسازم که تعداد بیشتری از مردم آنرا ببینند. درست است پلت فرم ها یک پنجره جدید به روی مخاطبان جدید باز می کنند، ولی تلویزیون یک دامنه گسترده دارد که بدون واسطه به همه می رسد». از این حیث ما همچنان دوست داریم کارهای خوب بسازیم و به مخاطبانش برسد که در تلویزیون این امکان بیشتر فراهم است. در عین حال یک داستان خوب و مولفه هایی که بتوانم فهم و اجرای آنرا داشته باشم، تفاوتی ندارد که در کجا باشد؛ باید به مخاطب برسد و ارتباط برقرار کند.

1403/08/19
11:17:05
5.0 / 5
66
تگهای خبر: اجرا , بازی , تئاتر , تخصص
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۳
NewsFun
newsfun.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مجله سرگرمی محفوظ است

مجله سرگرمی

سرگرمی و طنز